):محرم آمــــــــــــــــد و اشکــــــــ ها سرازیر شدند):
محرــــــم باز دوباره بادلی شکسته آمد......
تا دوباره مارا به یاد سرورمان حضرت اباعبدلله بیاندازد
امید تمام من اینست که امسال اشکهایی با دل وجان بیشتری از قبل و دلی سوزان تر از پیش و احساسی زیباتر از گذشته داشته باشیـــــــــد
امیدوارم کـــــــــــه امسال دیگر هم پای کسانی که محفل عزاداری را با نشان خیابان گردی های روزانه به اشتباه میگیرند گرفتارشان نباشیـــــــد
میدانم که امسال دل حضرت سید الشهداء را راضی تر از قبل میسازیم دوستان من
التماس دعای دوستداران امام حسیـــــــن (علیه السلام)
love off
بعضی از مردم بارون رو حس میکنن
بقیه فقط خیس میشن
عشق،مجموعه ای دوستی رو آتش است
sloom
سلام علیکم
خوبین؟
هی
هی
هی
هی
بیاین ادامه
برچسب ها : family
خخخخخخ
آقایون پسرا وقتی از آقا معلم نمره میخوان!!!(: (;
خخخخخ
وای مدرسه اخ وای اوف یا خدا ای وای کممممممک
هیسسسس..........
هیس
مادر بزرگ در حالی که آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند
از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز ، از لپ هام گرفت تا گل بندازه
تا اومدم گریه کنم گفت : هیس ، خواستگار آمده
خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم
گفتم : من از این آقا می ترسم ، دو سال از بابام بزرگتره
گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره
حسرت ها گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت : کجا بودم مادر ؟ آهان
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود
بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ
سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابرام آورده بودم را
ریختند تو باغچه و گفتند : تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
گفتم : آخه .... گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه
بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، بعد به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه ،
همه خندیدند ولی من ننه خجالت کشیدم
happ girll's daayyyyy
سیلاام روزمون مبارک باعشههههه
دخدرای ایرونی روز همتون مبارکک
ما خییییییلی باحالیمممم
خخخخخخ
فقط خواستم بگم ما فرشته رو زمینیم و بسسسس (:
خوشگلای خالهه
این 2 تا خوشگل خواهرزاده هام هستن خیلی دوستشون دالممم
